نگاشته شده توسط: ramtinlife | آوریل 2, 2009

بيژن شكيبا سرمربي تيم ملي شد

بيژن شكيبا سرمربي تيم ملي شد

نگاشته شده توسط: ramtinlife | مارس 15, 2009

7 فوتبالیست پولدار ایرانی چه کسانی هستند؟

7 فوتبالیست پولدار ایرانی چه کسانی هستند؟
در این گزارش با بیان اینکه تا پیش از این گفته می شد علی دایی مایه دار ترین فوتبالیست ایرانی است آمده: البته دیگر نمی‌شود دایی را جزو بازیکنان محسوب کرد. او مربی شده و حالا روی نیمکت تیم‌ملی می‌نشیند. با این همه، نمی‌شود از دایی چشم‌پوشی کرد.

 

وطن امروز در گزارشی ویژه به بررسی پولدارترین فوتبالیست هاس ایران پرداخته است.

در این گزارش با بیان اینکه تا پیش از این گفته می شد علی دایی مایه دار ترین فوتبالیست ایرانی است آمده: البته دیگر نمی‌شود دایی را جزو بازیکنان محسوب کرد. او مربی شده و حالا روی نیمکت تیم‌ملی می‌نشیند. با این همه، نمی‌شود از دایی چشم‌پوشی کرد.

به نوشته این روزنامه یکی از بازیکنان تیم ملی که نمی‌خواهد نامش فاش شود، با خنده می‌گوید: «ای کاش پول دایی فقط از پارو بالا می‌رفت!» با اینکه زمین و زمان می‌دانند که دایی ثروتمند‌ترین فوتبالی است، اما او بارها منکر این موضوع شده.

اما دایی یکبار در پاسخ به این سوال گفت: «بچه‌هایی هستند که خیلی بیشتر از من دارند. ببینید من خدا رو شکر می کنم اندازه خودم شاید هم بیشتر از اندازه خودم دارم. اما این متعلق به یک مجموعه است. من با خانواده‌ام زندگی می‌کنم و هیچ موقع همه چیز را برای خودم نخواسته‌ام. الان هم همین‌طور است من عاشق خانواده‌ام هستم و همیشه دوست دارم پیش آنها زندگی کنم و اینکه من پولدارترین فوتبالیست باشم، نه؟! اصلاً!» خب، هنوز کشف نشده بازیکنانی که منظور دایی با آنهاست، چه کسانی هستند.

آن بازیکن ملی‌پوش خیلی راحت به این سوال جواب می‌دهد: «مهدی مهدوی‌کیا»‌هر کسی نداند خبرنگاران خیلی خوب می‌دانند که مهدوی‌کیا یکی از مایه‌دارترین فوتبالیست‌های ایرانی است. با پولی که او از باشگاه‌ هامبورگ گرفت، نه تنها بار خودش را بست، بلکه نوه نتیجه‌اش هم بیمه شدند!

مهدی بابت هر فصل از این تیم 2 میلیون و 200 هزار یورو می‌گرفت که در نوع خود یک رکورد محسوب می‌شد، چون مهدی در آن روزها توانست رکورد درآمد در هامبورگ را بزند. مهدی سه فصل این رقم را از هامبورگ دریافت کرد. حالا هم که به آینتراخت رفته، سالی یک میلیون و پانصد هزار یورو می‌گیرد که او را قاطی 4 بازیکن گران تاریخ باشگاه کرده.

وحید هاشمیان

به گزارش شفاف و به نقل از وطن امروز کلاً آن دسته از بازیکنانی که در بوندس‌لیگا زیاد بازی کرده‌اند، در پول دست و پا می‌زنند. همین وحید هاشمیان که این روزها بازیکن بوخوم است، هر فصل مبلغ سنگینی را دریافت می‌کند. او در هانوفر سالانه نزدیک به یک میلیون و پانصد هزار یورو دریافت می‌کرد که این رقم‌ها را خودتان به ریال حساب کنید تا ببینید چند میلیارد می‌شود! بازیکن مایه‌دار در فوتبال ایران زیاد است.

علی کریمی

علی کریمی هم از آن دسته بازیکنانی است که بدجور درآمدش بالاست. او در چند سال اخیر به اندازه عمر چند صد بشر، پول به جیب زده. زمانی که در الاهلی بازی می‌کرد برای دوبار قراردادش را با این تیم اماراتی تمدید کرد که برای دو بار قراردادش را با این تیم اماراتی تمدید کرد که برای هر فصل نزدیک به 2 میلیارد تومان دریافت می‌کرد. بعد راهی آلمان و بایرن شد، برای هر فصل بازی یک میلیون و پانصد هزار یورو گرفت تا بر اندوخته‌های خودش بیفزاید. تازه بعد از جدایی از بایرن بود که علی، ثروت خود را افزایش داد. برای سه فصل بازی در قطر، 5 میلیار دریافت کرد، آن هم به طور کامل. ولی در مجموع 2 فصل در این کشور بازی کرد. باشگاه پرسپولیس هم برای اینکه او را به خدمت بگیرد 300 میلیون به باشگاه السیلیه داد.

می‌گویند کریمی در پرسپولیس پولی نمی‌گیرد و تنها ماهانه یک رقم ناچیزی در حد چند میلیون از باشگاه دریافت می‌کند.

ابوالفضل جلالی مدیر برنامه‌های علی کریمی می‌گوید: «راستش علی 2 سالی است که فقط با انگیزه مالی فوتبال بازی می‌کند…»

فرهاد مجیدی

در اینکه خیلی‌ها می‌دانند ستاره‌های ذکر شده چقدر مایه‌دار هستند، شکی نیست. مردم عادی خیلی خوب از این ماجرا بااطلاعند ولی هستند بازیکنانی که پشت ابر پنهان مانده‌اند.

یکی از افراد فوتبالی می‌گوید: «من فکر می‌کنم نباید فرهاد مجیدی را از قلم انداخت!» این مهاجم استقلال که 8 سالی در امارات بازی کرد اینقدر پول درآورد که حالا بتوان به جرأت گفت جزو سه نفر اول مایه‌دارها باشد.

می‌گویند او از شیخ دوبی اینقدر پاداش گرفت و در کنارش مغازه و خانه خرید که حالا ماهانه میلیاردها پول به حسابش واریز می‌شود.

مجیدی البته این قضیه را خیلی بروز نمی‌دهد و در تهران با ماشین‌های 60،70 میلیونی می‌چرخد. یکی از دوستان نزدیک فرهاد می‌گوید: «او اگر همین‌طور ادامه بدهد بعید نیست دایی و مهدوی‌کیا را بگیرد.»‌

کریم باقری

در رده‌های بعدی پولدارها نام‌هایی مانند کریم باقری، جواد نکونام،‌ ایمان مبعلی،‌ جواد کاظمیان و… دیده می‌شود. کریم از آن دسته ثروتمندهای ندار است و احتمالاً زندگی را با جمله معروف «بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم» سپری می‌کند. او چیزی از مایه‌دار بودنش بروز نمی‌دهد و تا همین چند وقت پیش هم با 206 در تهران چرخ می‌زد. او کلاً خیلی کم خرید می‌کن و با همه بازیکنان فرق دارد.

جواد نکونام

در مورد جواد نکونام باید گفت که رفته رفته دارد برای دایی و دار و دسته‌اش، یک خطر محسوب می‌شود. او که سه ساله با اوساسونا بست، برای فصل اول نزدیک به دو میلیون یورو دریافت کرد اما از این فصل، پولی به مراتب بیشتر می‌گیرد.

سایت ترانسفر مارکت که در جهان سایتی شناخته شده است و قیمت بازیکنان را تخمین می‌زند، در جدیدترین آمار خود اعلام کرد حالا نکونام نزدیک به 7 میلیون یورو قیمت دارد که در تاریخ فوتبال ایران، برای یک بازیکن بی‌سابقه است. نکونام از زمانی که ایران را ترک کرد قدم در راه ثروتمند شدن گذاشت.

از دو باشگان اماراتی الوحده و الشارجه نزدیک به یک میلیارد و چهارصد میلیون دریافت کرد که به گفته دوستان نزدیکش بیشتر این پول را خرج تجملات کرد! قبل از آن هم او جزو گران‌ترین بازیکنان لیگ برتر بود که از باشگاه پاس برای هر فصل 300 میلیون می‌گرفت. ولی حالا پولی که جواد در اسپانیان می‌گیرد چندین برابر این رقم است.

مسعود شجاعی

به گزارش وطن امروز حتی مسعود شجاعی هم در اسپانیا میخ مایه‌دار شدن را کوبیده.

به تأیید سایت رسمی باشگاه اوساسونا او برای هر فصل 2 میلیون یورو از این باشگاه می‌گیرد که برای بازیکنی در حد او یک رقم کلان است. مسعود قبل از این، بیشترین پول دریافتی را از اماراتی‌ها گرفته بود که به گفته خودش نزدیک به یک میلیارد تومان بود.

برای پول درآوردن امارات هم بدجایی نیست. حتی علی دایی که روزی برایش افت داشت در آسیا بازی کند، دو فصل به الشباب امارات قرار داد بست و 2 میلیارد به جیب زد.

ایمان مبعلی، جواد کاظمیان و علی سامره از آن دست بازیکنانی هستند که خیلی راحت به این قضیه پی برده‌اند و الان چند سالی می‌شود که در امارات بازی می‌کنند. ایمان در حال حاضر گران‌ترین بازیکن ایرانی لیگ امارات است و نزدیک به یک میلیارد و پانصد میلیون از باشگاه الوصل گرفته.

او در سه سال اخیر رقم درآمد سالانه خود را به بالای یک میلیارد افزایش داده و اگر همین‌طور ادامه دهد، درآینده یکی از مایه‌دارترین بازیکنان ایران می‌شود.

جواد کاظمیان دوست نزدیکی ایمان هم از فصل گذشته رقم دریافتی را به یک میلیارد رسانده و هر فصل قیمت خود را بالاتر می‌بردو اینها تنها بازیکنان ثروتمند ایران نیستند.

در لیگ برتر هم هستند کسانی که جزو مایه‌دارها محسوب می‌شوند، مثل نیکبخت واحدی. ولی رقمی که او و سایر بازیکنان گران‌قیمت لیگ برای یک فصل می‌گیرند خیلی کمتر از لژیونرهاست.
نگاشته شده توسط: ramtinlife | مارس 15, 2009

حیرت ‌انگیزترین وقایع طبیعی جهان

حیرت ‌انگیزترین وقایع طبیعی جهان

رویدادهای طبیعی همواره در اطراف ما رخ می‌دهند و تكرار این رویدادها سبب می‌شود از دیدن آنها چندان حیرت نكنیم و گاه بی‌تفاوت از كنار آنها بگذریم، ولی گاهی دست قدرت پروردگار، مناظری ناب را به ما نشان می‌دهد كه با دیدن آن‌ها با حیرتی عجیب مواجه می‌شویم و به قدرت الهی پی می‌بریم. چند مورد از این وقایع طبیعی اما نادر را بخوانید:
رنگین‌كمان آتشین
این پدیده جوی كه به «قوس افقی» یا «رنگین‌كمان آتشین» معروف است زمانی دیده می‌شود كه خورشید در بالای آسمان (مثلا 58 درجه بالاتر از خط افق) قرار دارد. در این هنگام نور خورشید از میان ابرهای شفاف و بلند ارتفاع سیروس عبور می‌كند. وقتی این نور به كریستال‌های شش گوش ابر سیروس وارد می‌شود و از آن عبور می‌كند درست مثل آن است كه از یك منشور عبور كرده است و طیف نوری زیبایی را ایجاد می‌نماید. این رنگین‌كمان جلوه‌ای شگفت‌انگیز دارد و گاهی تا یك ساعت طول می‌كشد. تصویری كه مشاهده می‌كنید عكسی است كه در شمال ایالت «آیداهو» در آمریكا گرفته شده است.


خورشید سیاه
در فصل بهار در كشور دانمارك، حدود نیم ساعت قبل از غروب خورشید، بیش از یك میلیون «سار» اروپایی از گوشه و كنار دور هم جمع می‌شوند تا یكی از باورنكردنی‌ترین و ناب‌ترین مناظر طبیعت را به ما نشان دهند. این پدیده در كشور دانمارك به نام «خورشید سیاه» معروف است و هر كسی می‌تواند آن را از ماه مارس تا اواسط آوریل برفراز مرداب‌های غرب دانمارك ببیند. این سارها از جنوب به دانمارك می‌آیند تا یك روز در مرغزارهای این مرداب‌ها غذا پیدا كنند و شب در میان نیزار بخوابند.




رعدوبرق اسرارآمیز
رعد و برق اسرارآمیز كاتاتومبو كه با گویش محلی آ‌ن را «رلامپاگو دل‌كاتاتومبو» می‌نامند یك پدیده منحصر به فرد در دنیاست. در این منطقه 140 تا 160 شب سال و هر شب به مدت ده ساعت و هر ساعت به تعداد حداقل 280 بار رعد و برق می‌زند. این رعد و برق‌ها بر فراز مرداب روی می‌دهند و بزرگ‌ترین ژنراتور دنیا با بیشترین فركانس محسوب می‌شوند ولی موجب یك میلیون و صد و هفتاد و شش هزار قطعی برق تا شعاع 400 كیلومتری منطقه می‌شوند. این رعد و برق‌ها از دیرباز یكی از علائم سودمند برای جهت‌یابی كشتی‌ها بوده‌اند. برخورد بادهایی كه از سوی رشته‌كوه «آند» به این منطقه می‌رسند سبب پیدایش طوفان‌های نسبتا همیشگی می‌شوند و رعد و برق‌ها حاصل تخلیه الكتریكی گازهای یونیزه شده به‌ویژه «متان» كه در نتیجه تجزیه مواد آلی موجود در مرداب به‌وجود می‌آید هستند. این گازها كه از هوا سبك‌تر هستند بالا می‌روند و با ابرها برخورد می‌كنند و سبب پیدایش رعد و برق و شدت یافتن طوفان می‌‌شوند. برخی محیط‌شناسان ونزوئلا درصدد هستند این منطقه را تحت حمایت یونسكو قرار دهند زیرا این پدیده ویژه بزرگ‌ترین منبع از نوع خود برای بازسازی لایه ‌ازن سیاره زمین است.




بزرگ‌ترین موج‌های دنیا
دو بار در سال بین ماههای فوریه و مارس آبهای اقیانوس اطلس با آب رود آمازون در برزیل درهم می‌آمیزد و بزرگ‌ترین موج‌های روی زمین را به وجود می‌آورد. این پدیده كه «پوروروكا» نام دارد به دلیل مد اقیانوس می‌باشد. این اتفاق باعث می‌شود كه موج‌های بزرگی ایجاد شوند كه ارتفاع آنها گاهی به 12 فوت می‌رسد و عمر بعضی موج‌ها به ندرت نیم ساعت به طول می‌انجامد. مردم این منطقه می‌گویند هر وقت موج پوروروكا می‌آید از نیم ساعت قبل از رسیدن صدای مهیب آن به گوش می‌رسد. این موج آنقدر قدرتمند است كه می‌تواند هر چیزی را كه سر راه آن است ویران كند. موج «پوروروكا» برای موج‌سواران اهمیت خاصی داد از سال 1999 تاكنون هر ساله مسابقه قهرمانی موج سواری در شهر «سائودومینیگو» انجام می‌شود. ركورد موج‌سواری بر پوروروكا از آن یك موج‌سوار برزیلی به نام «پیكوروتا سالازار» است كه در سال 2003 در طول 5/12 كیلومتر مدت 37 دقیقه بر روی آب پوروروكا ماند.





بزهای درختی
فكر می‌كنم تنها در مراكش می‌توان بزها را روی درخت پیدا كرد. این بزها به این دلیل از درخت بالا می‌روند كه میوه درخت خاصی به نام «آرگان» را خیلی دوست دارند. آرگان نوعی درخت شبیه به درخت زیتون است كه میوه‌ای شبیه به زیتون نیز دارد. كشاورزان این كشور پشت سر بزها به راه می‌افتند و از درختی به درخت دیگر می‌روند. اشتباه نكنید آنها این كار را به این دلیل انجام نمی‌دهند كه از بالا رفتن بزها حیرت زده می‌شوند، بلكه میوه آرگان دارای هسته‌ای است كه بزها نمی‌توانند آن را هضم كنند به همین دلیل آن را از دهان بیرون می‌اندازند و یا از بدن خود دفع می‌كنند. سپس كشاورزان این هسته‌ها را جمع می‌كنند و با آسیاب كردن روغن آن را می‌گیرند. این روغن در آشپزی و صنایع آرایشی استفاده فراوان دارد.




باران سرخ
در فاصله 25 جولای تا 23 سپتامبر سال 2001 چندین باران عجیب در ایالت كرالا واقع در جنوب كشور هند بارید. این باران‌ها از این جهت عجیب خوانده می‌شوند كه رنگ‌ آنها سرخ بود و وقتی قطرات آن بر روی لباس‌ها می‌چكید مثل آن بود كه خون بر روی آنها باریده است. در این مدت باران‌های سبز، زرد و سیاه هم گزارش شده است. اوایل گفته می‌شد رنگین شدن قطرات باران به خاطر انفجار یك شهاب سنگ در آن منطقه است ولی بعدها و پس از تحقیقات سازمان‌های دولتی هند، اعلام شد كه این رنگ‌ها به دلیل هاگ‌های هوایی و جلبك‌‌های دریایی فراوان موجود در آن منطقه می‌باشد. درسال 2006 توجه جهان ناگهان به این موضوع جلب شد و دو دانشمند به نام‌های «گادفری لوییس» و «سانتوش كومار» اعلام كردند باران سرخ منشاء زمینی دارد و به مقادیر بالای كربن و نیتروژن به این رنگ درآمده است.




بارش ماهی!
باران ماهی، موضوعی عجیب در بین مردم هندوراس نیست. این اتفاق هر ساله بین ماههای می و جولای در منطقه «دیپارتا منتو دیورو» رخ می‌دهد. شاهدان می‌گویند این پدیده با آمدن ابرهایی در آسمان منطقه آغاز می‌‌شود و سپس رعد و برق و طوفان شدیدی روی می‌دهد و باران به شدت می‌بارد. این طوفان و باران حدود 2 الی 3 ساعت به طول می‌انجامد و وقتی تمام می‌شود می‌توان ماهی‌های زنده زیادی را روی زمین پیدا كرد.
مردم این منطقه این ماهی‌ها را جمع می‌كنند و با آنها غذا می‌پزند. از سال‌ 1998 نیز هر ساله در شهر «یورو»، «جشنواره باران ماهی» برگزار می‌كنند و در آن غذاهایی كه با این ماهی پخته شده‌ را می‌خورند




Vandaa

نگاشته شده توسط: ramtinlife | مارس 15, 2009

نخستين عكس ايران از فضا

اين نخستين عكس ايران از فضا است اگر در مورد موشك و نحوۀ عكس اطلاعاتي داريد بگذاري سپاسگزار ميشم.من شنيدم با موشك كاوش 2 پرتاب شد.

اينم از موشكش

و سر انجام……….

نگاشته شده توسط: ramtinlife | مارس 5, 2009

استقلال پر افتخارترین باشگاه آسیا

Team

Winners

Runners-Up

Years Won

Years Lost

Esteghlal

2

2

(1970, 1990-91)

(1991-92, 1998-99)

Al-Hilal

2

2

(1991-92, 1999-2000)

(1986-87, 1987-88)

Al-Ittihad

2

0

(2004, 2005)

Suwon Samsung Bluewings

2

0

(2000-01, 2001-02)

Pohang Steelers

2

0

(1996-97, 1997-98)

Thai Farmers Bank

2

0

(1993-94, 1994-95)

Maccabi Tel Aviv

2

0

(1969, 1971)

Júbilo Iwata

1

2

(1998-99)

(1999-2000, 2000-01)

Seongnam Ilhwa Chunma

1

2

(1995-96)

(1996-97, 2004)

Al-Ain

1

1

(2002-03)

(2005)

Liaoning F.C.

1

1

(1989-90)

(1990-91)

Hapoel Tel Aviv

1

1

(1967)

(1970)

Gamba Osaka

1

0

(2008)

Urawa Red Diamonds

1

0

(2007)

Jeonbuk Hyundai Motors

1

0

(2006)

PAS

1

0

(1992-93)

Al Sadd

1

0

(1988-89)

Tokyo Verdy

1

0

(1987-88)

JEF United Chiba

1

0

(1986-87)

Daewoo Royals

1

0

(1985-86)

Adelaide United

0

1

(2008)

Sepahan F.C.

0

1

(2007)

Al Karama

0

1

(2006)

BEC Tero Sasana

0

1

(2002-03)

Anyang LG Cheetahs

0

1

(2001-02)

Dalian Wanda

0

1

(1997-98)

Al-Nasr

0

1

(1995-96)

Al-Arabi

0

1

(1994-95)

Oman Club

0

1

(1993-94)

Al-Shabab

0

1

(1992-93)

Yokohama F. Marinos

0

1

(1989-90)

Al Rasheed

0

1

(1988-89)

Al-Ahly

0

1

(1985-86)

Al Shourta

0

1

(1971)

Yangzee FC

0

1

(1969)

Selangor FA

0

1

(1967)

نگاشته شده توسط: ramtinlife | مارس 5, 2009

ماجراي كسي كه هتك حرمت كرد

ماجراي كسي كه هتك حرمت كرد
چون سحر شد آمدم و خدمه را گفتم شمعها را افروخته، درِ رواق را گشودم دیدم سگ سیاهی از رواق بیرون دوید و رفت…

 

حاج جواد صباغ كه از معتبرترین تجار و معتمد سامرا بود حكایت كرده‌ كه سید علی نامی بود كه سابق بر این از جانب وزیر بغداد حاكم سامرا بود.

او از زوار غیر عرب نفری یك ریال بود می‌گرفت تا رخص ‍ زیارت و دخول در حرم عسكرین علیهما السلام دهد و برای مشخص شدند آنانكه وجه را پرداخته‌اند مهری به ساق پای ایشان می‌زد تا دفعات دیگر كه داخل روضه می‌شوند نشان باشد.

روزی بر در صحن مقدس نشسته بود و سه نفر ملازم او هم ایستاده و چوبی بلند در پیش خود نهاده و قافله زواری از عجم وارد شده بود پای هر یك را مهر می‌كرد و وجه را می‌گرفت و رخصت دخول می‌داد.

در این میان جوانی از اخیار عجم به همراه زنش كه از جمله اهل شرف و ناموس و حیاء و جمال بود آمد. جوان دو ریال داد، سید علی ساق پای آن جوان را مهر كرد و گفت: ساق آن زن را نیز باید مهر كنم . جوان گفت: هر دفعه كه این زن آمد یك ریال می‌دهد و نیازی به این فضیحت نیست!

سید علی گفت: ای رافضی بی دین! عصبیت و غیرت می‌كنی كه ساق پای زن تو را ببینم!!

گفت: اگر در میان این جمعیت، غیرت كنم اشتباه نكرده‌ام.

سید علی گفت: ممكن نیست تا ساق پای او را مهر نكنم اذن دخول بدهم .

آن جوان دست زن را گرفته و گفت: اگر زیارت است همین قدر هم كافی است و خواست برگردد،

سید علی گفت: ای رافضی! گفته من بر تو گران آمد؟ و در همان لحظه چوبی بر شكم زن زد. زن بر زمین افتاده و جامه او پس رفته بدن او نمایان شد، جوان دست زنش را گرفته، بلند كرد و رو به روضه مقدسه كرد و گفت: اگر شما بپسندید بر من نیز گوارا است! و به منزل خود مراجعت نمود.

حاجی جواد گفت: بعد از گذشتن سه، چهار ساعت شخصی به تعجیل نزد من آمده كه مادر سید علی تو را می‌خواهد تا من روانه می‌شدم دو سه نفر دیگر آمدند.

من به تعجیل رفتم و وقتی رسیدم مرا به اندرون خانه بردند، دیدم سید علی مانند مار زخم خورده بر زمین می‌غلطد و امان از درد دل می‌كند و عیال او در دور او جمع شده چون مرا دیدند مادر و زن و دختران و خواهرانش بر پای من افتادند عجز و زاری كردند كه برو و آن جوان را راضی كن و سید علی فریاد می‌كند كه: بارالها! غلط كردم و بد كردم.

من آمدم تا منزل آن جوان را جستجو كردم و از او خواهش خشنودی و دعا به جهت سید علی كردم. گفت: من او او گذشتم  اما «كو آن دل شكسته من و آن حالت؟» مغرب كه به روضه عسكریین برای نماز مغرب و عشاء آمدم دیدم مادر و زن و دختران و خواهران سید علی، سرهای خود را برهنه كرده و گیسوهای خود را بر ضریح مقدس بسته و دخیل آن بزرگوار شده‌اند و فریاد سید علی از خانه او به روضه می‌رسید، من مشغول نماز شدم و در بین نماز صدای شیون از خانه سید علی بلند شد كه او مرده است.

او را غسل دادند و چون كلیدهای روضه و رواق در آن وقت در دست من بود به جهت مصالح تعمیر و آلات آن خواهش كردند كه تابوت تابوت او را در رواق گذارده چون صبح شود در آنجا دفن نمایند.

جنازه را آنجا گذاردند و من اطراف رواق را ملاحظه كردم كه مبادا كسی پنهان شده باشد و چیزی از روضه مفقود شود و در را بسته و كلیدها را برداشتم و رفتم

چون سحر شد آمدم و خدمه را گفتم شمعها را افروخته، درِ رواق را گشودم دیدم سگ سیاهی از رواق بیرون دوید و رفت، من خشمناك شده به خدامی كه بودند گفتم: چرا اول شب درست رواق را ندیده‌اید.

گفتند: ما غایت تفحص را نمودیم و هیچ چیز در رواق نبود،

پس چون روز شد و برای دفن جنازه آمدند، دیدند كفن خالی در تابوت است و هیچ چیز در آنجا نیست! 1

 

ای کــه خــورشـید فلک محو لقای تو بود
مـاه را روشـنی از نـور ضـیـای تـو بود
تــویـی آن آیـنـه حـسـن خـداونـد کـریــم
کـه عـیـان نـور الـهـی زلـقـای تـو بـود
مـعـدن جود و سخـایی تـو که از فرط کرم
دو جـهـان ریزه‏خور خوان عطای تـو بود
ولی حق حسن العسکری ای آن که قضا
مـجـری امـر تـو و بــنــده رای تــو بـود
حــجـت‏ یـــازدهــم نـــور خـداونـد جــلــی
ای کـه ایـجـاد دو عـالم ز بـرای تـو بـود
مـن کـجــا مــدح و ثـنـای تـو تـوانـم گـفتن
کـه بـه قـرآن خـدا مـدح و ثـنـای تو بود
نـه هـمـیـن جـای تـو در سامره تنـها باشد
کـه بـه دلـهـای مـحبـان تـو جای تو بود
بـی ‏ولای تـو عـبـادت زکسی نیست قبول
شـرط مـقـبـولـی طـاعـات ولای تو بود
نـسـبـت قـامـت‏سـرو تـو بـه طوبی ندهم
زآن که طـوبی خجل از قد رسای تو بود
چـه غـم از تـابـش خـورشـیـد قـیامت دارد
آن کــه در روز جــزا زیـر لـوای تــو بــود
هـمـه شـب قـرب جـوارت زخدا می‏طلبم
کــه مـرا در سر شوریـده هـوای تو بود
در جـوار تـو زحـق خـواهـش جـنـت نـکنم
جنـت مـا بـه خدا صحن و سرای تـو بود
دیــده گــریـان نـشـود روز جـزا در مـحشر
هـر کـه گـریان به جهان بهر عزای تو بود
تـو ظـهـور پـسـر خـویـش طـلب کـن زخدا
چــون کـه مـقبـول خـداونـد دعای تو بود
تـا ابــد بـر تــو  و  اجــداد کـــرام تــو درود
غیر از این هر چه بگویم نه سزای تو بود

 

 

 

سید محمد خسرو نژاد

نگاشته شده توسط: ramtinlife | مارس 4, 2009

گزارشي از پشت صحنه مرد دوهزار چهره

بيشتر مخاطبان آثار «مهران مديري» او را كارگرداني صاحب سبك در توليد آثار طنز مي‌دانند و معمولا آثار اين كارگردان با توجه به ذوق و سليقه‌اي كه در ساخت از خود به‌خرج مي‌دهد، معمولا گوي سبقت را از ساير رقباي خود در حوزه طنز مي‌ربايد…

به گزارش فارس، با توجه به اينكه معمولا ساخت سري‌هاي دوم و سوم از يك كار موفق هميشه جواب نمي‌دهد و از سوي مخاطبان با استقبال روبه‌رو نمي‌شود، مهران مديري اين بار در ساخت «مرد دوهزار چهره» دست به ريسك بزرگي زده است.
بنابراين گزارش، او اين روزها در خانه‌اي وسيع واقع در يكي از كوچه‌هاي خلوت ولنجك بي‌سرو صدا مشغول ساخت «مرد دوهزار چهره» است.

اين ساختمان كه در حياطي پر درخت واقع شده، سه طبقه دارد و در هرطبقه گروهي مشغول كارند. در حقيقت طبقه اول و دوم جزو لوكيشن‌هاي تصويربرداري است و يكي از اتاق‌هاي طبقه سوم به تدوين و ديگري نيز به نويسندگان اختصاص دارد…

هشت قسمت آماده پخش است
ميانه تصويربرداري موقعيت دوم به لوكيشن رسيده‌ايم. صدرالدين حجازي و بيوك ميرزايي به همراه مهران مديري در يكي از اتاق‌هاي طبقه دوم مشغول ايفاي نقش هستند و فضا براي كار به قدري كم است كه جايي براي ايستادن و تهيه گزارش نيست.
از ويژگي‌هاي اين ساختمان اين است كه طبقات و اتاق‌ها از كاغذ ديواري‌هاي متفاوتي پوشيده شده‌اند و طبقه دوم كتابخانه بزرگي دارد كه پر از كتاب است. البته هر گوشه‌اي پر از وسايل صحنه است و هرچه كه بخواهيد در ميان آنها ديده مي‌شود.

افراد پشت صحنه هم كه هركدام مشغول كاري هستند و از درون اتاق صداي مديري و ميرزايي مي‌آيد كه بلند بلند حرف مي‌زنند اما اينكه اين سكانس متعلق به كدام صحنه است، مشخص نيست…
فرصت را مغتم مي‌شمارم تا در اين فاصله سري به نويسندگان بزنم. اما هيچ كدام از نويسندگان در اتاق نيستند. البته برگه‌هاي نامرتب آنها كه روي ميز پخش شده حكايت از اين دارد كه آنها به تازگي اتاق را ترك كرده‌اند و به‌زودي برمي‌گردند.
براي پيداكردنشان سري به اتاق تدوين مي‌زنم. احسان مظفري در اتاقي كه ديوارهاي آن همه سياه شده‌اند و پنجره‌ها هم رنگ زده شده‌اند با جديت مشغول تدوين است. حتي ظرف غذاي ناهارش كه ديگر سرد شده كنارش هست و او به‌قدري مشغول كار است كه حتي با گذشتن ساعت‌ها از ظهر هنوز موفق به خوردن غذا نشده است. او كه در حين صحبت كردن نيز مدام خيره به مانيتورهاي روبه‌رويش است، درباره تدوين كار مي‌گويد: تا به حال حدود 8 قسمت از سريال را آماده كرده‌ايم و گروه در تلاش است تا با كمبود زمان مواجه نشويم و بتوانيم كاري خوب مثل كار قبلي به مخاطبان ارائه بدهيم.

«شصت‌چي» اين بار با آگاهي قبلي كلاهبرداري مي‌كند
خشايار الوند به اتاق نويسندگان برگشته و در ميانه گفت‌وگو با او امير مهدي ژوله نيز سر مي‌رسد. اما به قدري در رساندن متن‌ها به مديري عجله دارد كه قيد گفت‌وگو را مي‌زند و مي‌گويد الان فقط به داستان و آنچه كه بايد بنويسم فكر مي‌كنم و روان نويسش را برمي‌دارد و تند تند شروع به نوشتن مي‌كند.
اما الوند درباره داستان مرد دوهزار چهره حرف‌هاي بيشتري براي گفتن دارد. او معتقد است گروه نويسندگان اين سريال با كارگردان و تهيه كنندگان عقل‌هايشان را سر هم گذاشته‌اند و به موقعيت‌هايي فكر كرده‌اند كه مي‌توان روي آنها دست گذاشت و با آنها شوخي كرد.

او بر اين نكته هم تاكيد مي‌كند كه ما اهل رساندن پيام و آموزش به مخاطب و … نيستيم و دوست داريم فارغ از زندگي روزمره مخاطب خود را بخندانيم و براي ساعتي هم كه شده او را از دغدغه‌هايش دور كنيم.
الوند درباره نبود پيمان قاسم‌خاني به‌عنوان سرپرست گروه نويسندگان در اين كار مي‌گويد: پيمان قاسم‌خاني درگيري‌هايي مختص خود مانند فيلم سينمايي سن پترزبورگ را داشت و به همين دليل نتوانست با ما همكاري كند. او در كارهاي قبلي اوج و فرود داستان‌ها و نقاط وصلشان را هماهنگ مي‌كرد و در كار نگارش مراقب بود تا ما جايي عقب نمانيم و يا خيلي جلو نزنيم. به هرجهت او در كار جديد نتوانست با مديري همكاري كند و ما بدون حضور او تلاش كرديم تا داستان ها را بدون لطمه بنويسيم.
اين فيلمنامه نويس در ادامه سخنان خود درحاليكه تلاش مي‌كرد تا موقعيت‌ها لو نروند گفت: اين بار مسعود شصت‌چي ناخواسته اشتباهي نمي‌شود و اين بار آگاهانه اقدام به چنين كارهايي مي‌كند.
عبدالرضا شهباززاده مدير توليد سريال نيز اتاقي در طبقه دوم ساختمان به خود اختصاص داده بود و مشغول ساماندهي و تهيه لوكيشن‌هايي بود كه مهران مديري در ادامه كار به آنها احتياج داشت. او معتقد است «مهران مديري» شيوه كار خود را به خوبي بلد است و در ساخت سريال جديد خود به سمت حاشيه نمي‌رود.
وي درباره احتياط مهران مديري در ساخت «مرد دوهزار چهره» با وجود شايعات و سؤتفاهم‌هايي كه پيرامون «مرد هزار چهره» پيش آمد، تصريح كرد: در مملكت ما هر كار طنزي كه ساخته شود، حرف و حديث‌هاي خود را دارد و ما هرقدر هم كه مواظبت كنيم كه خطايي نداشته باشيم، باز هم عده‌اي هستند كه براي مضامين كار حاشيه درست كنند.
مدير توليد مجموعه تلويزيوني «مرد دوهزار چهره» در ادامه گفت: ما در ساخت سريال در چارچوب قوانين، مقررات و اهداف صدا و سيما پيش مي رويم و تلاش مي‌كنيم تا حرف و حديثي در كار پيش نيايد.
وي درباره خطوط قرمز در موقعيت‌ها و ميزان نزديك شدن سريال به اين خطوط نيز اظهار داشت: مهران مديري خطوط قرمز را مي‌شناسد و اين نكات را به خوبي رعايت كرده و تلاش مي‌كند تا از اين لحاظ مشكلي در كار پيش نيايد.
البته شهباز‌زاده در طول صحبت‌هاي خود مدام از علي رضايي جانشين توليد ياد و تشكر مي‌كرد و بر اين باور بود كه اگر تمام گروه هماهنگ و يكدست تلاش نكنند، كار به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد.
از سالن كنفرانس تا كله‌پزي
گروه تصويربرداري از آن اتاق كوچك بيرون آمده‌اند و در طبقه همكف كنار راهروي عريضي پوشيده از سنگ مرمر سفيد و در سالني كه كنار اين راهرو قرار دارد مستقر شده‌اند.
مديري لباس ورزشي به تن دارد و برزو ارجمند و علي لك‌پوريان نيز با پوشيدن لباس‌هاي ورزشي آماده‌اند تا در اين سكانس بازي كنند. البته سيامك انصاريان نيز آنجاست و يوسف صيادي نيز به جمع حاضران اضافه شد.
پس زمينه پرده‌اي پر از تبليغات به ديوار زده شده و مديري پشت ميز كنفرانسي نشسته كه روي آن ميكروفن‌هاي بسياري چيده شده است.

اين سكانس مربوط به كنفرانس مطبوعاتي در يكي از داستانهاست كه امير مهدي ژوله آن را نوشته است. مديري مشغول بررسي دكورهاست. ژوله از راه مي‌رسد و متن‌ها را به قول معروف داغ داغ به مديري مي‌دهد. مديري شروع به خواندن مي‌كند و با خواندن آنچه كه ژوله نوشته، از خنده روده‌بر مي‌شود. با هم مشورتي مي‌كنند و مديري با تمرين كوتاهي براي ضبط آماده مي‌شود…
سه، دو، يك … ضبط ميشه… اين صداي آلاله هاشمي دستيار كارگردان است كه همه را به سكوت فرامي‌خواند و ضبط آغاز مي‌شود… اما هربار يا با خنده مديري و يا با خنده حضار كار متوقف مي‌شود… و در پس هر ديالوگ‌گويي، تغييراتي در ديالوگ به وجود مي‌آيد تا مديري به آنچه كه مي‌خواهد برسد…
از نكته‌هاي قابل توجه در اين سريال سكوت عوامل پشت صحنه و نظم و ترتيبي است كه دارند. آنها با توجه به اينكه صحنه‌ها و ديالوگ‌هاي خنده‌دار و طنزي را مي‌بينند و مي‌شنوند، تلاش مي‌كنند تا لطمه‌اي به كار وارد نكنند و همزمان با كار تصويربرداري در بخشي، گروه ديگري در بخش ديگري مشغول ساخت دكور هستند تا كار تصويربرداري عقب نيافتد.
تصويربرداري در اين دكور حدود يكساعت طول كشيد و وقتي كار آنجا تمام شد، با مغازه كله پزي در همان راهروي عريض مواجه شديم.
دكور يك مغازه كله‌پزي به معناي واقعي!!! جلوي در ورودي مغازه كله پزي يك مهتابي سبز روشن كرده‌ بودند و پشت شيشه برچسب كله‌پزي، زبان و پاچه خودنمايي مي‌كرد. داخل مغازه هم به سبك همه كله پزي‌ها كاسه‌ها روي هم چيده شده‌بودند و كله‌ها و پاچه‌ها روي يك سيني خودنمايي مي‌كردند و بخار داغ روي آنها بلند بود… روي ديوارها هم چند تابلو با محتواي جنگ‌هاي رستم و سهراب چسبانده بودند و پيرمردي سبيل كلفت با كلاه و پيش بندي سفيد مشغول چيدن و مرتب كردن كله و پاچه‌ها بود. ميز و صندلي‌هاي پلاستيكي زرد رنگي هم كنار هم چيده شده بودند و روي آنها تمام مخلفاتي كه روي ميز طباخي‌ها ديده مي‌شود، به چشم مي خورد…
در اين سكانس مهران مديري، برزو ارجمند و علي لك پوريان به همراه سه هنرور بازي داشتند و سكانسي بود كه با توجه به خنديدن‌هاي مكرر مديري، ارجمند و لك پوريان پس ار 19 بار به بار نشست… و از آنجاييكه هر بار قار بود مديري فرياد بلندي بكشد… از بقيه خواهش مي‌كرد تا نخندند اما هربار يا خودش و يا برزو ارجمند خنده‌شان مي‌گرفت و كار به جايي مي رسيد كه گريم ارجمند دوباره ترميم مي‌شد و دوباره و دوباره…
ضبط سكانس مربوط به بخش كله‌پزي كه بوي آن در راهروي سفيد پوشي كه حالا يك مغازه بود پيچيده بود و هوش از سر عوامل پشت صحنه پرانده بود، زمان زيادي به خود اختصاص داد و ساعت حدود 21 بود… اما مهران مديري و گروهش با دقت و وسواس به كار خود مشغول بودند و مديري پس از گرفتن هر سكانس با حضور عوامل به تماشاي آن مي‌نشست و گاهي هم با ديدن آن دسته جمعي مي‌خنديدند… در اين ميان نيز سيد عباس اصفهاني يكي از تصويربرداران گروه از لحظه‌هاي جذاب عكس و گاهي اوقات هم فيلم پشت صحنه مي‌گرفت…

در اين ميان وفا ملك‌زاده مدير روابط عمومي نيز مدام كارهاي مربوط به شبكه سه، تهيه كننده و كارگردان را سامان‌دهي مي‌كرد و دائم به تلفن‌هاي خبرنگاران سمجي پاسخ مي‌گفت كه مانند من مي‌خواستند هرچه زودتر خود را به پشت صحنه اين سريال كه يكي از شانس‌هاي جشنواره نوروزي امسال محسوب مي‌شود، برسانند و صد البته كه بدون همكاري‌ها و صبوري‌هاي خانم ملك‌زاده تهيه اين گزارش ممكن نبود.
ساعت حدود 22 است و مهران مديري و يارانش در كله‌پزي همچنان با بگو و بخند و وسواس مشغول تصويربرداري هستند تا يكي ديگر از آثار شاخص در حوزه طنز، ايام نوروز از تلويزيون به روي آنتن برود…

نگاشته شده توسط: ramtinlife | مارس 2, 2009

«جومونگ» سريال هر روزي نوروز 88

سريال «افسانه‌ جومونگ» درحالي قرار است هر روز در نوروز از شبكه سه سيما پخش شود كه تاكنون 19 قسمت آن روي آنتن رفته است.

به گزارش ايسنا، «افسانه‌ جومونگ» قرار است از سي‌ام اسفندماه هر روز ساعت 18و30 دقيقه روي آنتن برود و ساعت 10و15 دقيقه‌ي روز بعد تكرار شود.

عليرضا باشكندي ـ مدير دوبلاژ «افسانه‌ي جومونگ» ـ درباره‌ي روند دوبله‌ي اين سريال با توجه به تغيير چگونگي پخش آن به خبرنگار ايسنا گفت: تاكنون 24 قسمت را دوبله كرده‌ايم، اما با توجه به پخش هرروزه‌ آن در نوروز، 8 جلسه‌ي ديگر براي دوبله‌ قسمت‌هاي بعد در نظر گرفته‌ايم. به گونه‌اي كه دوهفته را سه‌روزه و يك هفته را دوروزه كار مي‌كنيم.

او درباره‌ ديالوگ‌نويسي «افسانه‌ي جومونگ» در شرايط كنوني اظهار كرد: اين مرحله زمان زيادي مي‌برد به گونه‌اي كه سينك ديالوگ‌هاي هر قسمت مستلزم صرف دو تا سه روز وقت است. در اين شرايط «بكوب» كار مي‌كنيم.

اين مدير دوبلاژ در زمينه‌ علت تغيير گويندگان، بازيگراني حضور داشته در سريال‌هاي پيشين كره‌يي پخش شد، گفت: اگر گوينده‌اي در مجموعه‌هاي قبلي كره‌يي به جا انتخاب شده باشد، از او براي دوبله استفاده مي‌كنم يكي از علت‌هاي اين كار، احترام گذاشتن به گويندگان است. البته از ابتدا دوبله‌ «افسانه‌ي جومونگ» بايد به سرعت آغاز مي‌شد، در اين شرايط برخي از اين گويندگان مشغله‌هايي داشتند، بنابراين نتوانستم از آنان استفاده كنم.

او ادامه داد: برخي از گويندگان در بعضي از سريال‌هاي كره‌يي به جاي نقش‌هاي فرعي صحبت مي‌كردند اما زماني كه همان بازيگر در سريالي نقش اول را بازي مي‌كند نمي‌توان از گوينده‌اي استفاده كرد كه براي دوبلوري به جاي نقش‌هاي چهارم و پنجم مناسب است. از سوي ديگر قصد ندارم دوبله‌ي سريالي مانند «افسانه‌ي جومونگ» مانند سريال‌هاي كره‌يي پيشين پخش شده، شود.

باشكندي در پايان شهرزاد ثابتي را آخرين گوينده‌اي ذكر كرد كه تاكنون به جمع دوبلورهاي «افسانه‌ي جومونگ» اضافه شده است و به جاي نقش دختر يانجو صحبت مي‌كند.

يادآور مي‌شود كه درحال حاضر مجموعه‌ي «افسانه‌ي جومونگ» سه‌شنبه‌ها روي آنتن شبكه سه سيما مي‌رود.

نگاشته شده توسط: ramtinlife | مارس 2, 2009

قبر «آمن‌هوتپ» پيدا شد

باستان‌شناسان قبر «آمن‌هوتپ» را كه چند دهه قبل در زير شن‌ها مدفون شده بود، دوباره كشف كردند. به گزارش فارس، فاروك حسني وزير فرهنگ مصر روز گذشته گفت: باستان‌شناسان بلژيكي قبري را كه سال‌هاي در زير شن‌ها مدفون شده بود، پيدا كردند. در سال 1880، «كارل پيل» باستان‌شناسان و مصرشناس سوئدي قبر «آمن‌هوتپ» را در شهر «Luxor» كه در 600 كيلومتري (375 مايل) جنوب قاهره واقع شده، كشف كردند. حسني گفت: مدتي بعد اين قبر كه مربوط به يكي از فراعنه مصر است، در زير شن‌ها مدفون شد و تلاش بسياري از باستان‌شناسان براي پيدا كردن اين قبر بي‌نتيجه ماند تا اينكه باستان‌شناسان بلژيكي به تازگي آن را دوباره پيدا كردند. «آمن‌هوتپ» از پادشاه‌هاي «Tuthmosis III» است و سلسله «Tuthmosis III» در سال‌هاي 1452 تا 1504 قبل از ميلاد سلطنت مي‌كردند.

نگاشته شده توسط: ramtinlife | مارس 1, 2009

عکس های دیدنی

تصویر اعجاب انگیزی که فقط یکبار در سال می‌توان مشاهده کرد

 

این تصویر یک صخره در برمه است. این عکس فقط در یک روز خاص از سال میتواند گرفته شود.
 
 
در این روز اشعه خورشید با زاویه خاصی بر این صخره می‌تابد.

چیزی متوجه شدید؟ دوباره نگاه کنید

اگر هنوز اعجاز این تصویر را درک نکرده‌اید تصویر را بچرخانید.
 

Older Posts »

دسته‌بندی